این خشونت کابوسوار، این نگرانی را بهوجود آورده که جنگ داخلی سوریه به درگیری میان شیعه و سنی در سراسر خاورمیانه منجر شود. انفجارهای مرگبار عراق و رویارویی معترضان و حکومت در بحرین در کنار تنشهای لبنان، به این نگرانی دامن میزند.
بسیاری اکنون این فرقهگرایی را ویژگی اصلی سیاست در منطقه خاورمیانه میدانند و سوریه را جبهه مقدم این جنگ سرد میبینند.
جنیو عبدو، از اعضای مؤسسه بروکینگز در گزارشی کهماه گذشته منتشر شد نوشت، شکاف میان شیعه و سنی میرود که جای مناقشه میان مسلمانان و غرب را بگیرد و اشغال فلسطین را بهعنوان اصلیترین مسئله جهان عرب و اسلام کمرنگ کند. شاید اینطور باشد اما باید به این نکته هم فکر کرد آیا حمایت اعراب از آرمان فلسطین باعث اقدام مشترک آنها در حمایت از این آرمان شدهبود؟ و آیا همبستگی سنیها هیچ تأثیرگذاری دارد یا نه؟
خطوط مناقشه و تقسیمبندی گروهها در خاورمیانه معمولا خطوطی مبهم و نامشخص است. آینده خاورمیانه را رقابت میان 2گروه سنی تشکیل میدهد نه رقابت میان شیعیان و سنیها. اکنون دیگر مقابله با شیعیان تضمینی برای وحدت سنیها نیست. اگر جنگ میان حکومتهای عربی در دوران حکومت جمال عبدالناصر را بهعنوان الگو درنظر بگیریم، اکنون باید منتظر باشیم که رقابت میان رژیمهای سنی و جنبشهای سیاسی سنی افزایش یابد.
هویت سنی، باعث وحدت درکشورهایی چون مصر، لیبی یا تونس نشدهاست. ظهور جنبشهای اسلامگرا بعد از بهار عربی بهویژه ظهور جریان سلفی با تعصبهای ضدشیعی، بدون شک جنبه تازهای به فرقهگرایی در منطقه دادهاست. اما تأثیری بر تحولات داخلی گروههای سنی نداشتهاست. اخوانالمسلمین و سلفیها اکنون در مصر رویاروی هم قرار گرفتهاند. حزب نهضت هم با سلفیها در تونس دست به گریبان است.
دولتهای اسلامگرا در مصر و تونس بیش از آنکه باعث وحدت سنیهای جهان عرب شود باعث تفرقه میان آنها شدهاست. سعودیها و اماراتیها اکنون رودرروی هم هستند. تحولات سوریه هم فرصتی تازه برای رویارویی رهبران عرب منطقه ایجاد کردهاست. منافع و ملاحظات قطر در سوریه با عربستان و امارات در تضاد است زیرا یک طرف از اخوانیها حمایت میکند و طرف دیگر از سلفیهای تندرو. این روزها رقابت دیرینه قدرت میان کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس دوباره زنده شدهاست.
وقتی از جنگ میان شیعه و سنی سخن به میان میآید، هم درباره انسجام سنیها اغراق میشود و هم درباره جنگ قدرت میان اعراب و ایران. از این بحث معمولا برای توجیه بازیهای قدرت منطقهای استفاده میشود نه توضیح رفتار رژیمهای خاورمیانه. حکومتهای مستبد عرب بهویژه آنها که در خلیجفارس هستند، تنش میان شیعه و سنی را بهترین راه برای مشروعیت بخشیدن به سرکوب شهروندانشان میدانند. در عربستان حکومت درخواستهای شیعیان معترض را سرکوب میکند چون آنها را عامل ایران میخواند. در بحرین هم حکومت سنی، به سرکوب اکثریت شیعه میپردازد چون آنها را عامل هدایت شده ایران میداند.
رهبران عرب و واشنگتن، رقبای خود را شیعه مینامند تا بتوانند راحتتر محور ایران، سوریه، حزبالله را تخریب و تضعیف کنند.
بنابراین اگر سنیها حکومت در سوریه را بهدست آورند، این کشور به متحد قابل اعتماد حکومتهای سنی منطقه تبدیل نمیشود. رقابت سنتی میان قطر و عربستان در سوریه هم جریان دارد. همین رقابت میان این دو کشور و گروههای تحت حمایتشان در سوریه است که مانع از به نتیجه رسیدن مذاکرات مخالفان برای تشکیل دولت و اتخاذ موضع واحد شدهاست. بعدها هم اگر دولت ائتلافی سنی در سوریه روی کارآید، این رقابت منطقهای مانع از پیشبرد کار میشود.
درگیری قومی و فرقهگرایی که این روزها در خاورمیانه جریان دارد، یادآور تحولات نیمه دهه 2000است وقتی بهدنبال قدرت گرفتن ایران و حزبالله لبنان، تحلیلگران نسبت به ظهور شیعه هشدار دادند و شاه اردن از هلال شیعی در منطقه سخن گفت. در دولت جورج بوش، واشنگتن این فرقهگرایی را برای پیشبرد اهداف خود درمهار ایران و تضعیف حزبالله و تحکیم اتحاد دیکتاتورهای سنی همپیمانش ضروری و مفید میدانست.
خشونتهای قومی آن سالها در پایان دهه 2000پایان یافت. اما خشم و نفرت و هویتهای سیاسی که در آن روزها شکل گرفتهبود، بهطور کامل از بین نرفت و با شروع بحران سوریه دوباره زنده شد. تودههای مردم در سوریه و عراق ممکن است فرقهگرایی را نخواهند اما با افزایش کشتارهای فرقهای و بیخانمان شدن مردم، این خویشتنداری از بین میرود. در این میان، حکومتهای دیکتاتوری عربی با تأکید بر خشونتهای سوریه، در مقابل هرگونه اصلاح و تغییر مقاومت میکنند و راه خود را ادامه میدهند. آنها به مردم خواهان تغییر و معترض میگویند: ببینید سوریه به چه روزی افتاده است!
درگیریهای فرقهای فقط در سوریه جریان ندارد. در خیابانهای قاهره شعارهایی علیه شیعیان شنیده میشود و در جنوب اردن خانههای شیعیان به آتش کشیده میشود. این دشمنیها خطکشیهایی ایجاد میکند که به این راحتی محو نخواهند شد. نخستین گام در مهار این روند، یافتن راهحل سیاسی برای بحران سوریه و جلوگیری از تشدید خشونتهای هولناک در این کشور است.
منبع: فارن پالیسی